میان بهشت و جهنم پارت 8
برو ادامه
سلام
خب برو ادامه.
_________________________________________
×برای زنده ماندن او باید یکی از قبیله ها او را به سرپرستی بگیرد ما فرشته ها که اورا نمیخواهیم اگر شیطان ها او را بخواهند او زنده میماند و اگر آن را نخواهند او اعدام میشود
+نه.... پدر خواهش میکنم
-پدر لطفا او را قبول کنید
÷من دیگر پدر توی خیانت کار نیستم و فرزندت را هم نمیخواهم
/پدر ما میتوانیم سایومی را به سرپرستی بگیریم و بعد از او در برابر فرشته ها استفاده کرده و آنها را نابود کنیم. وپس از مرگ فرشته ها سایومی رو به قتل برسانیم و کنترل جهان را به دست بگیریم.
÷پیشنهاد خوبی است
÷ما او را میخواهیم
بعد از صحبت ها ی رئیس های دو قبیله قرار شد پدر و مادر سایومی فردا با طلوع آفتاب اعدام شوند
فردا صبح
سایومی
بدن بی جان پدرو مادرم را در پای دار دیدم.این آخرین چیزی بود که از آنها به یاد میآورم فکر میکنم بعد از اون اتفاق دیگه نتونستم لبخند بزنم
________________________________________
خب تموم شد
سرم درد میکنه🤕🤕
امروز سه تا پارت دادم
حسابی خسته شدم
فعلا خداحافظ 👋 👋